۲۶ مین سالگرد کشتار هزاران جوان دربند سیاسی

1 سپتامبر 2014 at 8:53 ق.ظ. بیان دیدگاه

‎در آستانه‌ ۲۶ مین سالگرد کشتار هزاران جوان دربند سیاسی موسوی تبریزی می‌گوید "خمینی دموکرات بود "!

موسوی تبریزی دبیر گروه "اصلاح‌طلب" مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم گفته است که روح‌الله خمینی بر «یک دولت دموکراتیک به معنای کامل» که «برای همه اقلیت‌های مذهبی، به طور کامل آزادی وجود دارد» تأکید داشت.

وی اضافه کرد: «حکومت مدنظر ما جمهوری اسلامی است و در اسلام نیز "آزادی به طور مطلق" وجود دارد "مگر" آنچه به حال ملت و کشور ضرر داشته باشد و موجب مفسده‌ای شود. از این قبیل عبارات در بیان امام فراوارن داریم. امام برای همین انقلاب کرد و به خاطر همین‌ها از مردم دفاع کرد و ایستاد.»

 سیدحسین موسوی تبریزی یکی‌ از یاران سید محمد خاتمی همان فردی است که در زمان خمینی، دادستان کل انقلاب بود و  با حکم وی،  محمد محمدی گیلانی و سیداسدالله لاجوردی هزاران تن پس از محاکمه های پنج دقیقه ای به اعدام محکوم می‌شدند و دختران باکره قبل از اعدام مورد تجاوز قرار می‌گرفتند! 

---
لطفا به صدای یکی‌ از دختران زندانی در این ویدیو گوش کنید:
https://www.youtube.com/watch?v=6gUXHdBaTEo

---
و همان فردی است که از سوی روح الله خمینی به عنوان قاضی رسیدگی کننده به پرونده آتش سوزی سینما رکس آبادان منصوب شد تا دست داشتن خمینی و یارانش در آتش سوزی سینما رکس را لاپوشانی نماید!

“بیست و شش سال پیش در چنین روزهایی رژیم جمهوری اسلامی فاجعه انسانی عظیم دیگری را به فرمان روح الله خمینی به مردم ایران تحمیل کرد. در مدتی کمتر از چند هفته جنایتکاران رژیم هزاران نفر از فرزندان رشید مردم ایران را که در زندان ها به سر می بردند، به چوبه های اعدام سپردند. جنایتی که در نوع خود بی نظیر و سال گذشته در مجلس نمایندگان کانادا نیز به عنوان “جنایت علیه بشریت” به رسمیت شناخته شد.”

ماجرای پرونده آتش سوزی سینما رکس آبادان:

سال ۱۳۵۹ از راه رسید و با آن که سیدحسین موسوی تبریزی نماینده مجلس شورای اسلامی بود و بر پایه قانون های خود رژیم ولایت فقیه نمی توانست قاضی باشد از سوی روح الله خمینی به عنوان قاضی رسیدگی کننده به پرونده آتش سوزی سینما رکس آبادان منصوب شد! فشرده داستان سینما رکس آبادان این چنین است که آدم هالو و خل و معتادی به نام حسین تکبعلی زاده به همراه سه تن از یارانش به نام های فرج و فلاح و یدالله در زمان رژیم پادشاهی بر آن می شوند تا برای پیشبرد خواسته های روح الله خمینی و نابودی رژیم پادشاهی و با الهام از هیأت های دینی و سخنرانی های هواداران روح الله خمینی در مسجدهای گوناگون سینما رکس آبادان را آتش بزنند. این چهار تن در شب شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ به سینما رکس آبادان می روند و در حالی که بینندگان داشتند فیلم گوزن ها ساخته مسعود کیمیائی را می دیدند به بخش هائی از سینما بنزین و تینر می پاشند و آتش می زنند. آتش همه جای سینما رکس آبادان را فرا می گیرد و فرج و فلاح و یدالله نیز خفه شده و می سوزند. در این میان ۳۷۷ تن از بینندگان نیز نخست خفه شده و سپس می سوزند. روح الله خمینی نیز چندین آگهی پر آب و تاب بر این پایه که سینما رکس آبادان را رژیم پادشاهی به فرمان محمدرضا پهلوی آتش زده است پخش می کند. هواداران روح الله خمینی نیز در تظاهرات خیابانی شعار می دهند: فاجعه آبادان به دست شاه جلاد! فاجعه آبادان به دست شاه جلاد! فاجعه آبادان به دست شاه جلاد! ..........

 حسین تکبعلی زاده دستگیر می شود و تا فروپاشی رژیم پادشاهی در زندان می ماند و هنگام بلبشو و آشوب از زندان می گریزد. حسین تکبعلی زاده آن چنان هالو بود که پس از دیدن نام خودش در فهرست ساواکی های گریخته از دست رژیم جمهوری اسلامی خودش را معرفی کرده و می گوید: من پیرو خط امام خمینی هستم و برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی سینما رکس آبادان را آتش زدم! روح الله خمینی هم می بیند که در تنگنای بدی افتاده است! آن آگهی ها و سخنرانی های پر آب و تاب و تظاهرات پر جوش و خروش خیابانی کجا و اعترافات کسی که می گوید: چون من پیرو خط امام خمینی هستم پس سینما رکس آبادان را آتش زدم کجا؟ نخستین کاری که روح الله خمینی می کند این است که فرمان اعدام محمدرضا عاملی وزیر جهانگردی رژیم پادشاهی را می دهد چون محمدرضا عاملی اسناد و مدارک فراوانی درباره آتش زدن سینما رکس آبادان از سوی هواداران روح الله خمینی گردآوری کرده بود. کار دوم روح الله خمینی سپردن پرونده سینما رکس آبادان به سیدحسین موسوی تبریزی و سفارش پنهانی به او برای ماست مالی کردن داستان سینما رکس آبادان بود! سیدحسین موسوی تبریزی نیز در یک دادگاه نمایشی که از یکم تا دوازدهم شهریورماه ۱۳۵۹ به درازا می کشد حسین تکبعلی زاده را به همراه چند تن از کارگزاران رژیم پادشاهی به اعدام محکوم می کند و رسانه های رژیم ولایت فقیه نیز می گویند و می نویسند: عوامل آتش سوزی سینما رکس که از ساواکی ها و کارگزاران رژیم شاهنشاهی بودند اعدام شدند!

 روح الله خمینی آن چنان از شیرینکاری سیدحسین موسوی تبریزی در ماست مالی کردن پرونده سینما رکس آبادان خوشش آمد که در آغاز سال ۱۳۶۰ سیدحسین موسوی تبریزی را به سمت دادستان کل کشور به کار گمارد و سیدحسین موسوی تبریزی نیز در تاریخ سه شنبه پنج خرداد ۱۳۶۰ از نمایندگی در مجلس شورای اسلامی کناره گیری کرد و دادستان کل کشور شد. در آن هنگام سیدحسین موسوی تبریزی سی و چهار سال داشت. اندکی پس از به کار گمارده شدن سیدحسین موسوی تبریزی در پست نوین، سازمان مجاهدین خلق ایران در روز شنبه سی خرداد سال ۱۳۶۰ بر علیه رژیم ولایت فقیه جنگ مسلحانه را آغاز کرد و کشتارهای رژیم ولایت فقیه از اعضا و هواداران سازمان های سیاسی ضد رژیم آغاز شدند. درست است که سیدحسین موسوی تبریزی دادستان کل کشور شده بود اما با حفظ سمت به تبریز آمد و از تیرماه ۱۳۶۰ تا پایان شهریورماه ۱۳۶۰ روزانه ده ها تن از زندانیان سیاسی را در بیدادگاه انقلاب اسلامی تبریز در پنج دقیقه محاکمه و به اعدام محکوم می کرد. سپس کارها را در تبریز به آخوند خونخوار علی شجاعی سپرد و دوباره به تهران بازگشت. در تهران قاضی و رئیس دادگاه هنگامی که سیدحسین موسوی تبریزی به پرونده های زندانیان سیاسی رسیدگی می کرد هیچ کاره بودند و جز امضا کردن آنچه که سیدحسین موسوی تبریزی دیکته می کرد کاری نداشتند و با این روال هزاران تن از زندانیان سیاسی در تهران و زندان های اوین و قزلحصار و گوهردشت اعدام شدند.

 برای کشتار و سرکوب بهتر در قوه قضائیه رژیم دژخیمان دوزخی به جز دادستانی کل کشور پستی به نام دادستانی کل انقلاب باز شده بود و سیدحسین موسوی تبریزی برای آن که بهتر بکشد و سرکوب کند دادستان کل انقلاب کشور و سررشته دار بزرگ سرکوب و کشتار در همه ایران شد اما سیدحسین موسوی تبریزی علاقه شگفت آوری به کشتار و سرکوب در تبریز و آذربایجان داشت و هر گاه فرصت به دست می آورد به تبریز می آمد و تازیانه ای به دست گرفته و شخصا در شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی در تبریز به همراه دژخیمان دیگر شرکت می کرد. برای نمونه یک روز در حالی که کلاشینکفی در دست داشت از یکی از هواداران سازمان مجاهدین خلق به نام اکبر چوپانی خواست که هم توبه نامه بنویسد و هم همه دوستانش را لو بدهد! اکبر چوپانی هم گفت که حتی اگر سرم هم برود حاضر نیستم به دوستانم خیانت کنم. سیدحسین موسوی تبریزی با کلاشینکف چند گلوله به گلو و گردن اکبر چوپانی شلیک کرد. زخم گلوله ها بی درنگ اکبر چوپانی را نکشتند. اکبر چوپانی به زمین افتاد و در حالی که ساعت ها ناله می کرد زجرکش شد. 

 در همین زمان بود که ۵۹ تن از مخالفان رژیم در فروردین ماه و اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۲ در مهاباد دستگیر و به تبریز فرستاده شدند. آخوند خونخوار علی شجاعی پس از هماهنگی با سیدحسین موسوی تبریزی و با فرمان وی همه ۵۹ تن را در خردادماه سال ۱۳۶۲ بدون محاکمه به اعدام محکوم کرد! چند تن از این ۵۹ تن دانش آموزان کم سن و سال دبیرستانی بودند. نام این ۵۹ تن که در بیدادگاه انقلاب اسلامی تبریز و با حکم آخوند خونخوار علی شجاعی اعدام شدند این چنین است: علی آباده-  سیدابراهیم احمدی - محمد ابوبکری - محمدامین احمدی - وفا الیاسی - ابراهیم امینی - یوسف ایازی - خالق بارزانی - غلامرضا بارزی - علی بازیان - علی بانه یان – عبدالله تحریان - منصور جناح - حسن جهانیان - کمال چاوشینی - یوسف حبیب پناه - سلیمان حسن زاده- یوسف حسن زاده- عباس حسینپور - محمد حسینی - کاظم خاتونی - رحمان خضرپور - حسن رحمانیان - خالد رحیم آذر - رحمان رحیمی - کریم رحیمیان - خضر رنگین - محمود ریزیی - سیامک سقزی - محمد سلیمی - سیدمحمود سیدمحمودی - ابوبکر شکری - فریدون شنگه- محمدامین صفا - خالد صفائی - علی صلاحی - کامران ظاهرحجازی - مصطفی عصمتی - محمد علیالی - علی غواره - محمد فارق بازیار - صالح فرهودی - مصطفی فقری - کریم کاوه- کمال کریمی – هژار کریمی - حسین کلهری - احمد کهروبی - علی گلپرست-  حسن لاجوردی - صالح مام ابراهیمی - حامد محمود کندو - مقصود محمودی - علی مزنه- محمد مسعودی - انشاء الله نادری - شکری نادری - همایون نیلوفری - عباس یوسفی

 مثلث سیدحسین موسوی تبریزی دادستان کل انقلاب اسلامی، سیداسدالله لاجوردی دادستان انقلاب اسلامی مرکز و آخوند محمد محمدی گیلانی رئیس بیدادگاه انقلاب اسلامی تهران هر روز ده ها و گاه صدها تن از زندانیان سیاسی را با محاکمه های پنج دقیقه ای می کشتند ...

ادامه مطلب در لینک زیر:
http://www.iranglobal.info/node/17830

در تصویر: به دعوت جمعیت دفاع از زندانیان سیاسی ایران در شهر کلن، دهها تن از ایرانیان به مناسبت ۲۶مین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی گرد آمدند و با در دست داشتن گل سرخ و پرتاب آن به رود راین یاد قربانیان سال ۶۷ را گرامی داشتند.‎

در آستانه‌ ۲۶ مین سالگرد کشتار هزاران جوان دربند سیاسی موسوی تبریزی می‌گوید «خمینی دموکرات بود «!

موسوی تبریزی دبیر گروه «اصلاح‌طلب» مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم گفته است که روح‌الله خمینی بر «یک دولت دموکراتیک به معنای کامل» که «برای همه اقلیت‌های مذهبی، به طور کامل آزادی وجود دارد» تأکید داشت.

وی اضافه کرد: «حکومت مدنظر ما جمهوری اسلامی است و در اسلام نیز «آزادی به طور مطلق» وجود دارد «مگر» آنچه به حال ملت و کشور ضرر داشته باشد و موجب مفسده‌ای شود. از این قبیل عبارات در بیان امام فراوارن داریم. امام برای همین انقلاب کرد و به خاطر همین‌ها از مردم دفاع کرد و ایستاد.»

سیدحسین موسوی تبریزی یکی‌ از یاران سید محمد خاتمی همان فردی است که در زمان خمینی، دادستان کل انقلاب بود و با حکم وی، محمد محمدی گیلانی و سیداسدالله لاجوردی هزاران تن پس از محاکمه های پنج دقیقه ای به اعدام محکوم می‌شدند و دختران باکره قبل از اعدام مورد تجاوز قرار می‌گرفتند!


لطفا به صدای یکی‌ از دختران زندانی در این ویدیو گوش کنید:
https://www.youtube.com/watch?v=6gUXHdBaTEo


و همان فردی است که از سوی روح الله خمینی به عنوان قاضی رسیدگی کننده به پرونده آتش سوزی سینما رکس آبادان منصوب شد تا دست داشتن خمینی و یارانش در آتش سوزی سینما رکس را لاپوشانی نماید!

“بیست و شش سال پیش در چنین روزهایی رژیم جمهوری اسلامی فاجعه انسانی عظیم دیگری را به فرمان روح الله خمینی به مردم ایران تحمیل کرد. در مدتی کمتر از چند هفته جنایتکاران رژیم هزاران نفر از فرزندان رشید مردم ایران را که در زندان ها به سر می بردند، به چوبه های اعدام سپردند. جنایتی که در نوع خود بی نظیر و سال گذشته در مجلس نمایندگان کانادا نیز به عنوان “جنایت علیه بشریت” به رسمیت شناخته شد.”

ماجرای پرونده آتش سوزی سینما رکس آبادان:

سال ۱۳۵۹ از راه رسید و با آن که سیدحسین موسوی تبریزی نماینده مجلس شورای اسلامی بود و بر پایه قانون های خود رژیم ولایت فقیه نمی توانست قاضی باشد از سوی روح الله خمینی به عنوان قاضی رسیدگی کننده به پرونده آتش سوزی سینما رکس آبادان منصوب شد! فشرده داستان سینما رکس آبادان این چنین است که آدم هالو و خل و معتادی به نام حسین تکبعلی زاده به همراه سه تن از یارانش به نام های فرج و فلاح و یدالله در زمان رژیم پادشاهی بر آن می شوند تا برای پیشبرد خواسته های روح الله خمینی و نابودی رژیم پادشاهی و با الهام از هیأت های دینی و سخنرانی های هواداران روح الله خمینی در مسجدهای گوناگون سینما رکس آبادان را آتش بزنند. این چهار تن در شب شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ به سینما رکس آبادان می روند و در حالی که بینندگان داشتند فیلم گوزن ها ساخته مسعود کیمیائی را می دیدند به بخش هائی از سینما بنزین و تینر می پاشند و آتش می زنند. آتش همه جای سینما رکس آبادان را فرا می گیرد و فرج و فلاح و یدالله نیز خفه شده و می سوزند. در این میان ۳۷۷ تن از بینندگان نیز نخست خفه شده و سپس می سوزند. روح الله خمینی نیز چندین آگهی پر آب و تاب بر این پایه که سینما رکس آبادان را رژیم پادشاهی به فرمان محمدرضا پهلوی آتش زده است پخش می کند. هواداران روح الله خمینی نیز در تظاهرات خیابانی شعار می دهند: فاجعه آبادان به دست شاه جلاد! فاجعه آبادان به دست شاه جلاد! فاجعه آبادان به دست شاه جلاد! ……….

حسین تکبعلی زاده دستگیر می شود و تا فروپاشی رژیم پادشاهی در زندان می ماند و هنگام بلبشو و آشوب از زندان می گریزد. حسین تکبعلی زاده آن چنان هالو بود که پس از دیدن نام خودش در فهرست ساواکی های گریخته از دست رژیم جمهوری اسلامی خودش را معرفی کرده و می گوید: من پیرو خط امام خمینی هستم و برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی سینما رکس آبادان را آتش زدم! روح الله خمینی هم می بیند که در تنگنای بدی افتاده است! آن آگهی ها و سخنرانی های پر آب و تاب و تظاهرات پر جوش و خروش خیابانی کجا و اعترافات کسی که می گوید: چون من پیرو خط امام خمینی هستم پس سینما رکس آبادان را آتش زدم کجا؟ نخستین کاری که روح الله خمینی می کند این است که فرمان اعدام محمدرضا عاملی وزیر جهانگردی رژیم پادشاهی را می دهد چون محمدرضا عاملی اسناد و مدارک فراوانی درباره آتش زدن سینما رکس آبادان از سوی هواداران روح الله خمینی گردآوری کرده بود. کار دوم روح الله خمینی سپردن پرونده سینما رکس آبادان به سیدحسین موسوی تبریزی و سفارش پنهانی به او برای ماست مالی کردن داستان سینما رکس آبادان بود! سیدحسین موسوی تبریزی نیز در یک دادگاه نمایشی که از یکم تا دوازدهم شهریورماه ۱۳۵۹ به درازا می کشد حسین تکبعلی زاده را به همراه چند تن از کارگزاران رژیم پادشاهی به اعدام محکوم می کند و رسانه های رژیم ولایت فقیه نیز می گویند و می نویسند: عوامل آتش سوزی سینما رکس که از ساواکی ها و کارگزاران رژیم شاهنشاهی بودند اعدام شدند!

روح الله خمینی آن چنان از شیرینکاری سیدحسین موسوی تبریزی در ماست مالی کردن پرونده سینما رکس آبادان خوشش آمد که در آغاز سال ۱۳۶۰ سیدحسین موسوی تبریزی را به سمت دادستان کل کشور به کار گمارد و سیدحسین موسوی تبریزی نیز در تاریخ سه شنبه پنج خرداد ۱۳۶۰ از نمایندگی در مجلس شورای اسلامی کناره گیری کرد و دادستان کل کشور شد. در آن هنگام سیدحسین موسوی تبریزی سی و چهار سال داشت. اندکی پس از به کار گمارده شدن سیدحسین موسوی تبریزی در پست نوین، سازمان مجاهدین خلق ایران در روز شنبه سی خرداد سال ۱۳۶۰ بر علیه رژیم ولایت فقیه جنگ مسلحانه را آغاز کرد و کشتارهای رژیم ولایت فقیه از اعضا و هواداران سازمان های سیاسی ضد رژیم آغاز شدند. درست است که سیدحسین موسوی تبریزی دادستان کل کشور شده بود اما با حفظ سمت به تبریز آمد و از تیرماه ۱۳۶۰ تا پایان شهریورماه ۱۳۶۰ روزانه ده ها تن از زندانیان سیاسی را در بیدادگاه انقلاب اسلامی تبریز در پنج دقیقه محاکمه و به اعدام محکوم می کرد. سپس کارها را در تبریز به آخوند خونخوار علی شجاعی سپرد و دوباره به تهران بازگشت. در تهران قاضی و رئیس دادگاه هنگامی که سیدحسین موسوی تبریزی به پرونده های زندانیان سیاسی رسیدگی می کرد هیچ کاره بودند و جز امضا کردن آنچه که سیدحسین موسوی تبریزی دیکته می کرد کاری نداشتند و با این روال هزاران تن از زندانیان سیاسی در تهران و زندان های اوین و قزلحصار و گوهردشت اعدام شدند.

برای کشتار و سرکوب بهتر در قوه قضائیه رژیم دژخیمان دوزخی به جز دادستانی کل کشور پستی به نام دادستانی کل انقلاب باز شده بود و سیدحسین موسوی تبریزی برای آن که بهتر بکشد و سرکوب کند دادستان کل انقلاب کشور و سررشته دار بزرگ سرکوب و کشتار در همه ایران شد اما سیدحسین موسوی تبریزی علاقه شگفت آوری به کشتار و سرکوب در تبریز و آذربایجان داشت و هر گاه فرصت به دست می آورد به تبریز می آمد و تازیانه ای به دست گرفته و شخصا در شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی در تبریز به همراه دژخیمان دیگر شرکت می کرد. برای نمونه یک روز در حالی که کلاشینکفی در دست داشت از یکی از هواداران سازمان مجاهدین خلق به نام اکبر چوپانی خواست که هم توبه نامه بنویسد و هم همه دوستانش را لو بدهد! اکبر چوپانی هم گفت که حتی اگر سرم هم برود حاضر نیستم به دوستانم خیانت کنم. سیدحسین موسوی تبریزی با کلاشینکف چند گلوله به گلو و گردن اکبر چوپانی شلیک کرد. زخم گلوله ها بی درنگ اکبر چوپانی را نکشتند. اکبر چوپانی به زمین افتاد و در حالی که ساعت ها ناله می کرد زجرکش شد.

در همین زمان بود که ۵۹ تن از مخالفان رژیم در فروردین ماه و اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۲ در مهاباد دستگیر و به تبریز فرستاده شدند. آخوند خونخوار علی شجاعی پس از هماهنگی با سیدحسین موسوی تبریزی و با فرمان وی همه ۵۹ تن را در خردادماه سال ۱۳۶۲ بدون محاکمه به اعدام محکوم کرد! چند تن از این ۵۹ تن دانش آموزان کم سن و سال دبیرستانی بودند. نام این ۵۹ تن که در بیدادگاه انقلاب اسلامی تبریز و با حکم آخوند خونخوار علی شجاعی اعدام شدند این چنین است: علی آباده- سیدابراهیم احمدی – محمد ابوبکری – محمدامین احمدی – وفا الیاسی – ابراهیم امینی – یوسف ایازی – خالق بارزانی – غلامرضا بارزی – علی بازیان – علی بانه یان – عبدالله تحریان – منصور جناح – حسن جهانیان – کمال چاوشینی – یوسف حبیب پناه – سلیمان حسن زاده- یوسف حسن زاده- عباس حسینپور – محمد حسینی – کاظم خاتونی – رحمان خضرپور – حسن رحمانیان – خالد رحیم آذر – رحمان رحیمی – کریم رحیمیان – خضر رنگین – محمود ریزیی – سیامک سقزی – محمد سلیمی – سیدمحمود سیدمحمودی – ابوبکر شکری – فریدون شنگه- محمدامین صفا – خالد صفائی – علی صلاحی – کامران ظاهرحجازی – مصطفی عصمتی – محمد علیالی – علی غواره – محمد فارق بازیار – صالح فرهودی – مصطفی فقری – کریم کاوه- کمال کریمی – هژار کریمی – حسین کلهری – احمد کهروبی – علی گلپرست- حسن لاجوردی – صالح مام ابراهیمی – حامد محمود کندو – مقصود محمودی – علی مزنه- محمد مسعودی – انشاء الله نادری – شکری نادری – همایون نیلوفری – عباس یوسفی

مثلث سیدحسین موسوی تبریزی دادستان کل انقلاب اسلامی، سیداسدالله لاجوردی دادستان انقلاب اسلامی مرکز و آخوند محمد محمدی گیلانی رئیس بیدادگاه انقلاب اسلامی تهران هر روز ده ها و گاه صدها تن از زندانیان سیاسی را با محاکمه های پنج دقیقه ای می کشتند …

ادامه مطلب در لینک زیر:
http://www.iranglobal.info/node/17830

در تصویر: به دعوت جمعیت دفاع از زندانیان سیاسی ایران در شهر کلن، دهها تن از ایرانیان به مناسبت ۲۶مین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی گرد آمدند و با در دست داشتن گل سرخ و پرتاب آن به رود راین یاد قربانیان سال ۶۷ را گرامی داشتند.

Entry filed under: Uncategorized.

«من به شما آسپیرین خواهم فروخت» » من اینجا در زندان اوین، هوای وطنم را نفس می‌کشم‬ یادداشتی از زندانی شماره ۲۴۲۲۱۱ بند زنان زندان اوین: ساجده عرب‌سرخی‬ یکشنبه, ۹م شهریور, ۱۳۹۳

بیان دیدگاه

Trackback this post  |  Subscribe to the comments via RSS Feed


بایگانی

نوشته‌های تازه